سیوطی در کتاب تاریخ الخلفاء از ذهبی نقل می کند؛ چون یزید با اهل مدینه آن عمل را انجام داد لشکر حر به جهت جنگ با فرزند زبیر به طرف مکه حرکت کرد چون به آن جا رسیدند فرزند زبیر را محاصره کرده و با او به قتال برآمده و او را با منجنیق سنگ باران نمودند...
بسم الله الرّحمن الرّحیم
.jpg)
انکار امر یزید به خراب کردن کعبه:
ابن تیمیه می گوید: درباره پادشاهان مسلمین از بنی امیه و بنیعباس و نایبان آنان؛ شکی نیست که هیچ یک از آنان قصد اهانت به کعبه را نداشتند نه نائب یزید و نایب عبدالملک حجاج بن یوسف و نه غیر از این دونفر بلکه عموم مسلمین کعبه را تعظیم می کردند آری مقصود آنان محصور کردن ابن زبیر بود و به منجنیق بستن هم به جهت او بود نه کعبه و یزید کعبه را خراب نکرد؛ و قصد سوزاندن آن را نیز نداشت نه او و نه نائبان او و این مورد اتفاق مسلمانان است و این فرزند زبیر بود که کعبه را خراب نمود.
پاسخ: ابن اثیر در کتاب (الکامل فی التاریخ ) می نویسد؛ چون مسلم بن عقبه در جنگ با اهل مدینه و غارت آن فارغ شد با افرادی که همراه او بود به طرف مکه حرکت کرد تا با ابن زبیر مقابله کند، چون به مشکل رسید مرگ او را فرا گرفت.
بعد از آن حصین لشکر را به طرف مکه حرکت داد چون به مکه رسیدند در آن جا اقامت کردند و بقیه محرم و صفر و سه روز از ماه ربیع الاول را با فرزند زبیر و طرف دارانش جنگیدند در این اثنا خانه خدا را به منجنیق بسته و آن را به آتش کشیده است.
ابن قتیبه خطیب در کتاب (الامه السیاسیه) می نویسد؛ لشکر حصین بن نمیر حرکت کرد تا به مکه رسید عده ای اسب سوار و فرستاده پایین مکه را بدست گیرند.
آن جا وسایل جنگی و منجنیق ها را نصب نمودند و به لشکریان خود دستور داد تا روزی ده هزار صخره به طرف مکه رها کند.
سیوطی در کتاب تاریخ الخلفاء از ذهبی نقل می کند؛ چون یزید با اهل مدینه آن عمل را انجام داد لشکر حر به جهت جنگ با فرزند زبیر به طرف مکه حرکت کرد چون به آن جا رسیدند فرزند زبیر را محاصره کرده و با او به قتال برآمده و او را با منجنیق سنگ باران نمودند....
از شرارت و شعله آتش و آنان پرده های کعبه و سقف آن سوخت.
کلمات علمای اهل سنت درباره یزید:
اکثر علمای اهل سنت یزید بن معاویه را به خاطر کشتن امام حسین علیه السلام و جنایات دیگرش شدیداً مورد طعن و سرزنش قرار دادن.
۱- آلوسی می گوید: هر کس که بگوید یزید با این عملش معصیت نکرده و لعنتش جایز نیست باید در زمره انصار یزید قرار گیرد.
۲- ابن خلدون می گوید: غلط کرده ابن العربی مالکی که می گوید: حسین به شمشیر جدش کشته شد؛ آنگاه بر فسق یزید ادعای اجماع می کند.
۳- تفتازانی می گوید: رضایت یزید به کشتن حسین و خوشحالی و به آن و اهانت اهل بیت ع از متواترات معنوی است.
۴- جاحظ می گوید: جنایتی که یزید مرتکب آن شده از قبیل کشتن حسین به اسارت بردن اهل بیتش چوب زدن به دندانها؛ و سر مبارک حضرت؛ ترساندن اهل مدینه؛ خراب کردن کعبه؛ همگی دلالت بر قساوت و غلظت و نفاق و خروج او از ایمان دارد پس او را فاسق و ملعون است؛ و هر کس که از دشنام دادن ملعون جلوگیری کند خودش ملعون است.
دکتر طه حسین نویسنده مصری می گوید: گروهی گمان میکنند یزید از کشته شدن حسین(ع) با این وضع فجیع؛ تبِری جسته و گناه این عمل را به گردن عبیدالله انداخت؛ اگر چنین است چرا عبیدالله را ملامت نکرد؟ چرا او را عقاب نکرد؟ چرا او را از ولایت عزل نکرد؟
تمجید از یزیدیه:
ابن تیمیه با طایفه غلات از یزیدی ارتباط تنگاتنگی داشته که شک و تردید انسان از جهت برانگیخته و سوالها را در ذهن انسان نسبت به نصب عداوت او به اهل بیت(ع) بیشتر می کند؛ و می تواند مهر تأییدی بر نصب و عداوت او نسبت به اهل بیت پیامبر(ص) بلکه خود پیامبر(ص) باشد.
طایفهای از یزیدیه هستند که در حق یزید غلو می کنند و منسوب به شیخ عدی بن مسافر اموی می باشند؛ اینان فرقهای از غلاتند؛ که اجماع مسلمانان بر کفر و خروج آنان از اسلام است؛ زیرا صفت الوهیت به شیطان و نبوت به یزید داده اند.
ابن تیمیه معاصر این طایفه بوده است؛ و در نامه ای که به اتباع این فرقه داشته می گوید: از احمد بن تیمیه به هر کسب که از مسلمانان منسوب به سنت و جماعت و منسوبین جماعت شیخ عارف مقتدی ابوالبرکات عدی بن مسافر اموی و هر کس که پیرو اوست؛ این به این نامه به او میرسد، میباشد خداوند شما را به پیمودن راهش موفق گرداند...
درود و رحمت خدا و برکات او بر شما باد.
دفاع از خوارج:
ابن تیمیه در دفاع از خوارج می گوید: خوارج از بزرگترین مردم از حیث نماز و روزه و قرائت قرآن می باشد؛ که دارای لشکر و لشکر گاه بودند آنان متدیّن به دین اسلام در باطن و ظاهرند.
او می گوید: خوارج از رافضه راستگوتر و دین دارتر و باور ترند بلکه خبر نداریم که خوارج عمداً دروغ بگویند؛ بلکه آنان راستگوترین مردمند.
او همچنین می گوید: خوارج عاقل تر و راستگوتر و بیشتر دنبال کننده حقند؛ از رافضه بسیاری از رهبران رافضه و عامه آنان زندیق و ملحدند.
پاسخ؛:این جملات را در پاسخ اشکال بعد خواهیم داد.
دفاع از قاتلین حضرت علی(ع):
ابن تیمیه می گوید: و اما علی؛ پس شکی نیست که همراه با او طایفه ای از سابقین همچون سهل بن حنیف عمار بن یاسر جنگیدند؛ ولی کسانی که همراه با او جنگ نکردن برتر بودند وانگهی آن کسانی که با او جنگ و ستیز کردند هرگز خوار نشدند بلکه همیشه و دائماً یاری شدند؛ کشورها را فتح و با کافران می جنگیدند؛ و لشکری که همراه معاویه می جنگیدند هرگز خوار نشدند؛ بلکه حتی در جنگ با علی؛ پس چگونه ممکن است که پیامبر(ص) گفته باشد: بار خدایا! خار کن هر کس که او را خوار کند؛ بلکه شیعیان همیشه خوار و مغلوب بوده اند.
و نیز می گوید: کسانی که با او به قتال برآمدند از این خالی نیست که یا معصیتکار یا مجتهد و به خطا رفته یا به واقع رسیده به هر تقدیر این کار از آنان ضرر به ایمانشان وارد نمی کند، و مانع از دخول در بهشت نمی شود؛
پاسخ: کسی که کلمات و سخنان صحابه را در لابهلای کتاب ها بررسی می کند پی می برد که رسول خدا(ص) آنان را مأمور به نصرت و یاری امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام در تمام جنگ ها کرده است حضرت به اصحابش دستور داده تا با ناکثین و قاسطین و مارقین بجنگند؛ اینک به برخی از این کلمات اشاره می کنیم:
۱- ابوسعید خدری می گوید: رسول خدا(ص) ما را امر به قاتل با ناکثین و قاسطین و مارقین نموده عرض کردیم؛ ای رسول خدا ما را به قتال با این افراد دعوت نموده ای؟ همراه با چه کسی با این افراد بجنگیم؟ پیامبر فرمود: همراه با علی بن ابی طالب.
۲- الوالیقظان عمار ابن یاسر می گوید: رسول خدا(ص) مرا امر کرد؛ تا با ناکثین و مارقین و قاسطین بجنگم و نیز روایت کرده که رسول خدا فرمود: ای علی زود است که تو را گروه ظالم به قتل برساند؛ در حالی که تو برحقی پس هر کس تو را در آن روز یاری نکند از ما نیست.
۳- خلید عصری می گوید: از امیرالمؤمنین علی علیه السلام در روز نهروان شنیدم که می فرمود: رسول خدا مرا امر کرد تا با ناکثین قاسطین و مارقین بجنگم.
۴- ابوایوب انصاری در عصر خلافت عمر بن خطاب میگوید: رسول خدا (ص) امر به قتال با ناکثین و قاسطین و مارقین نموده.
۵- عبدالله بن مسعود می گوید: رسول خدا(ص) علی(ع) را دستور داد تا با ناکثین و قاسطین و مارقین بجنگد.
۶- علی بن ربیعه والبی می گوید: از علی علیه السلام شنیدم که می فرمود: پیامبر(ص) با من عهد و پیمان بست و بعد از او با ناکثین و قاسطین و مارقین بجنگم.
۷- ابوسعید مولی رباب می گوید: از علی شنیدم که میفرمود: من به قتال با ناکثین و قاسطین و مارقین امر شدهام.
8- ابورافع می گوید: همانا رسول خدا(ص) به علی علیه السلام فرمود: زود است که بین تو و بین عایشه امری اتفاق افتد؛ حضرت عرض کرد: من ای رسول خدا؟ پیامبر(ص) فرمود: آری باز حضرت عرض کرد: من؟ پیامبر فرمود: آری حضرت عرض کرد: ای رسول خدا من شقیترین آنهایند پیامبر(ص) فرمود: هرگز ولی هنگامی که چنین اتفاقی افتاد و عایشه را به منعش بازگردان.
ابن ابیالحدید می گوید: از پیامبر(ص) ثابت شده که خطاب به علی علیه السلام فرمود: تو بعد از من با ناکثین و قاسطین و مارقین قتال خواهی کرد؛ می دانیم که مقصود از ناکثین؛عهد شکنان، یعنی اصحاب جمل و عایشه هستند.
و مقصود از قاسطین؛ ظالمان یعنی همان اصحاب صفین و پیروان معاویه می باشد.
و مقصود از مارقین؛ خارج شوندگان؛ از دین همان خوارج و اصحاب نهروان است.
نام کتاب: سلفی گری(وهابیت) و پاسخ به شبهات
تالیف کتاب: علی اصغر رضوانی
نویسنده مطلب: مینا شریفی